در سکوت مبهمت ای عشق من جرمم چه بود؟
در شبای بی کسی جز غم مگر با من که بود؟
در تمام بی قراری های قلب ساده ام
بی وفا آخر مگر جز عشق درد من چه بود؟
جز تو و یاد تو و فکر غمت ...
با من بیگانه هیچ رهگذری یار نبود
من در این وادی عشق تو گرفتار شدم
ای دل من جز وفا داری گناه من چه بود؟
بی کسی و تنگدلی در این دل خسته نشست
بی خبر از حال من بودی ندیدی چه گذشت
آن شب هجران گذشت تنها منو تنها دلم
آن شب یلدا به سر شد یاد تو با من نبود!
من هنوز تنها در این وادی غربت مانده ام
عشق من تنها بدان این رسم و آیینش نبود

نظرات شما عزیزان:
hasti 
ساعت23:12---19 خرداد 1392
سلام عزیزم وبلاگت خیلی خوبه خوشم اومد.gif)
ساناز 
ساعت14:31---3 خرداد 1392
منم لینکت کردم مرسی
|